ارزیابی تأثیرات پروژهها باید به الزام و خواست عمومی بدل شود
برای مطالعه این مصاحبه می توانید اینجا کلیک کنید.
ارزیابی تأثیرات پروژهها باید به الزام و خواست عمومی بدل شود
برای مطالعه این مصاحبه می توانید اینجا کلیک کنید.
منبع: خبرآنلاین
تاریخ: 24 آبان 95
در دهه 1970 و در کشورهای توسعه یافته صنعتی، الزاماتی برای مطالعات زیستمحیطی پروژهها به وجود آمد. در این خصوص پرسش سادهای مطرح شد: اینکه خطمشیها، تصمیمها، برنامهها و طرحهای مختلف چه آثاری بر محیطزیست دارند؟ در همین راستا ارزیابی آثار زیست محیطی(EIA) به تدریج شکل گرفت و کامل شد. موازی چنین پرسشی، آثار پروژه های مختلف بر زمینهها و محیط اجتماعی نیز توجه پژوهشگران را برانگیخت. با پیگیری و پافشاری سازمان های مستقل، بسیاری از کشورها پذیرفتند تا دوشادوش ارزیابیهای زیست محیطی، ارزیابی آثار اجتماعی (Social Impact Assessment(SIA)) را نیز در دستور کار قرار دهند. برخی از این کشورها برای انجام این نوع مطالعات الزامات قانونی ایجاد کردند و عدم انجام این نوع مطالعات برای پروژه ها به معنای نقص و عدم تکمیل مراحل امکان سنجی پروژه بود. این چنین توجهی چند دلیل داشت که در این یادداشت به مهمترین آنها می پردازیم:
فردین علیخواه-جامعه شناس
آیا برایتان پیش آمده است که در ماههای نخست پس از بهره برداری از یک آزادراه بین شهری، از آن عبور کرده باشید. متوجه شده اید که چقدر لاشۀ حیوانات نگون بخت بر روی آسفالت افتاده است؟ علت آن است که آن آزادراه در محیطِ زیست آن حیوانات اختلال ایجاد کرده است و آنها هنوز توان سازگاری با شرایط جدید را نیافته اند. به دلیل همین آثار نامطلوب بر محیط زیست بود که "ارزیابی تأثیرات زیست محیطی" اجباری شد.
این مطلب در سایت خبر آنلاین منتشر شده است:
چند ماهی است که بحث امکان ورود زنان به ورزشگاههای کشور ادامه دارد و موافقان و مخالفان؛ استدلال های خود را در این خصوص ارائه می دهند. واقعیت آن است که صحبت کردن درباره پیامدهای اجتماعی حضور زنان در ورزشگاهها آسان نیست. به عبارت دیگر پیش بینی چنین پیامدهایی نیازمند مطالعات اجتماعی و به ویژه « ارزیابی آثار اجتماعی» ؛ یا مطالعاتی است که در کشورمان با عنوان « پیوست های اجتماعی و فرهنگی» بکار می رود. ارزیابی تأثیرات اجتماعی به معنای پیش بینی آثار مثبت و منفی هر نوع سیاست، برنامه، پروژه یا تصمیمی است که گمان می رود بر زندگی مردم تأثیر داشته باشد. این نوع ارزیابی ها را می توان قبل و بعد از هر نوع سیاست یا پروژه ای انجام داد.
این مطلب در یکی از سایت های محلی استان گیلان منتشر شده است:
چند روز قبل در سایت دیار میرزا به نقل از یکی از اعضای محترم شورای اسلامی شهر رشت اخباری مبنی بر توسعه پیاده راه اعلم الهدای رشت از چهار مسیر منتهی به میدان شهرداری خواندم. هر چند با اصل طرح موافقم ولی ملاحظاتی وجود دارد که لازم می دانم آنها را یادآوری کنم.
این مطلب در روزنامه اعتماد منتشر شده است:
1.تقریبا از سال 1970، ارزیابی تأثیرات اجتماعی (social impact assessment) پروژه ها، در کشورهای توسعه یافته مورد توجه قرار گرفت. مسأله آن بود که برخی از پروژه ها به بهره برداری می رسید ولی جامعه میزبان از آنها استقبالی نمی کرد، در برخی از پروژه ها، جامعه میزبان در عملکرد عادی آن اختلال ایجاد می کرد و یا از مشارکت در نگهداری آن پرهیز می نمود، در برخی از پروژه ها، جامعه میزبان -بر خلاف تصور سازندگان- به جای قدردانی از آنان، نسبت به ساخت پروژه اعتراضات گسترده ای از خود نشان می داد و در نهایت اینکه اساسا پذیرش اجتماعی پروژه ها با مشکل مواجه می گشت.
این مطلب در روزنامه آرمان منتشر شده است:
در سال 1986 بانک جهانی تعهد نمود تا منبعد در همه پروژه هایی که تحت حمایت مالی بانک قرار دارند ارزیابی آثار زیستمحیطی انجام شود. دلیل این امر آن بود که برخی از پروژه های تحت حمایت بانک، آثار جبرانناپذیری بر محیطزیست وارد می کردند. به مرور مشکلات دیگری به وجود آمد. برخی از پروژه های بانک، موجب رشد اعتراضات عمومی شد. بدین معنی که اجرای آنها موجب مهاجرت اجباری، بیکاری، افزایش فقر و آسیب های اجتماعی و نزاع های دسته جمعی شد. نتیجه مشکلات اخیر، تعهد بانک جهانی به ارزیابی تأثیرات اجتماعی پروژهها بود. لذا محیط اجتماعی به موازات محیطزیست، مورد توجه نهادهای بین الملی قرار گرفت. دلیل چنین تعهدی، نگرانی از کاهش سرمایه اجتماعی سازمانی بود. در واقع اعتراضات عمومی وجهه ی اجتماعی بانک را خدشه دار ساخت.
این مطلب در روزنامه ایران منتشر شده است:
از ابتدای دهه 1970، کشورهای توسعه یافته متوجه حوزه ای شدند که قادر بود آنان را نسبت به تبعات تصمیماتشان درباره طرح ها، برنامه ها و پروژه های توسعه ای آگاه کند. این حوزه به مرور « ارزیابی تأثیرات اجتماعی» (social impact assessment) نام گرفت. تا آن زمان مسائل مختلفی در خصوص اقدامات توسعه ای رخ می داد که برای مثال می توان به ناتوانی در جذب مشارکت های مردمی، پیامدهای معکوس پروژه ها بر اجتماعات محلی، رشد اعتراضات عمومی ناشی از تبعات برخی پروژه ها، شکست و توقف پروژه ها به دلایل اجتماعی و فرهنگی و در نهایت ایجاد شکاف بین دولت و ملت اشاره کرد.